روانشناس کاشان

روانشناس کاشان

مجید نصیری ؛ روانشناس بالینی ؛ درمان مشکلات روانشناختی فردی | آدرس و شماره تماس:03154736173
روانشناس کاشان

روانشناس کاشان

مجید نصیری ؛ روانشناس بالینی ؛ درمان مشکلات روانشناختی فردی | آدرس و شماره تماس:03154736173

رئیس بخش اورژانس کیه ؟!

با اطمینان از اینکه پرسنل بخش و همکاران رزیدنت مراقب اوضاع هستند و در صورت لزوم برای کنترل بیمار و تزریق آرام بخش به کمک من خواهند آمد آن روز به تراس بخش که این بیمار نشسته بود رفتم .اصلآ به روی خود نیاوردم که بااو کاری دارم. روی نیمکت دیگری در نزدیکی او نشستم. این رفتار من یک پیام خاص برای او داشت و آن اینکه از نظر من او آدم ترسناکی نیست.


کارکنان بخش همه از او می ترسیدند و " دم پر او نمی رفتند " . همه از او دوری می کردند . تفسیری که از گارد ، اخم ، جبین در هم کشیده و وضعیت آماده به جنگ او داشتم این بود که او حالت تدافعی به خود گرفته است . او می خواست به بقیه بفهماند که اگر کسی قصد آزار او را داشته باشد بد می بیند . او حال گربه ای را داشت که از ترس به سه کنجی فرار کرده بود و حال راه فراری هم نداشت و می ترسید که کسی به او حمله کند ، ناگزیر چنان گارد گرفته و عصبانی نشان می داد که کسی نزدیک او نشود و البته اگر کسی نزدیک او بشود مورد حمله نیز قرار خواهد گرفت.


http://s5.picofile.com/file/8136800018/%D8%AE%D8%B4%D9%85%DA%AF%DB%8C%D9%86.PNG


وقتی روی نیمکت دیگری در کمال خونسردی در نزدکی او نشستم این حرکت من پیام دیگری نیز داشت و آن اینکه حضورا و در آن تراس و روی نیمکت کناری من برای من هیچ معنای خاصی ندارد. پیام رفتار من این بود که در واقع هر یک از ما دو نفر برای خود روی نیمکت ها نشسته بودیم بی آنکه کاری به هم داشته باشیم یا مزاحم هم باشیم . او تصور می کند که هرکس که به او نزدیک می شود قصد آزار او را دارد ، پس به خود “ حق “ می دهد که بد اخلاقی کند ، بی اعتنایی نشان دهد ، عبوس باشد ، چپ چپ نگاه کند ، غر و لوند کند و...


پاسخ معمول آدمها در برخورد با چنین آدم عبوس و کج خلق که آماده جنگ است اینست که صحنه را ترک می کنند یا آنکه خود را آماده مقابله نشان می دهند و احیانآ از کسان دیگری می خواهند تا نزدیک آنها شوند و بالاخره به این سوء تفاهم دامن می زنند . اما آن روز من این کارها را نکردم . با آرامی در جای خود نشستم . او همچنان عبوس و بد اخم و در عین حال پر تبختر نشسته بود .


سعی من برای حفظ خونسردی و آرامش این پیام را داشت که اگر ایشان به هر دلیلی عصبانیست مشکل شخصی خود اوست و به من ربطی ندارد پس دلیلی ندارد که من نگران عصبانیت او باشم . وقتی من با رفتار خود به او نشان دادم که بین ما سوء تفاهمی وجود ندارد بتدریج این احساس به او نیز منتقل شد که اگر من از بد اخلاقی او نمی ترسم لابد از حساب خود اطمینان دارم . رفتار من این پیام را داشت که من چون قصد بدی نسبت به ایشان ندارم پس دلیلی ندارد که از او بترسم . بتدریج یک پندار نا خود آگاه در او شکل می گیرد که اگرچه در این بیمارستان یا جامعه همه نسبت به او سوء قصد دارند استثنائآ این آدمی که روی نیمکت کناری او نشسته قصد بدی به او ندارد و این نخستین قدم برای شروع رابطه درمانی با بیمار اسکیزوفرنیای پارانوئید است.


بیمار که شب قبل با حالت بسیار آشفته و تهاجمی توسط اطرافیان خود به اورژانس منتقل شده بود از برخورد ناچارآ تهاجمی متقابل پرسنل اورژانس [...] شدیدآ دلخور بود و به همین دلیل با پرسنل بخش قهر بود و به کسی اجازه نمی داد که به او نزدیک شود.


بعد از حدود نیمساعت از من که خود را با پرونده مریض دیگری مشغول کرده بودم پرسید رئیس بخش اینجا کیه ؟


گفتم آقای دکتر [...]. گفت اینجا با آدم مثل حیوان رفتار می کنند . او گفت که پیش از این در یکی از بخشهای روانپزشکی در آمریکا بستری شده بود . ضمن صحبت از اصطلاحات انگلیسی استفاده می کرد و ضمنآ تجربه بستری او در یک بخش روانپزشکی در آمریکا برای من جالب و آموزنده بود . بتدریج صحبت ما گل کرد . ایشان اهل [...] بود و من هم چند سالی آنجا کار کرده بودم و بعضی از اهالی آنجا را می شناختم . از او خواهش کردم به زبان انگلیسی که کاملآ مسلط بود داستان بیماری خود را بگوید . تعریف کرده بود که در آمریکا برایش تشخیص بیماری بای پولار داده بودند ولی اینجا می گویند که اسکیزوفرنی دارد و او از این تشخیص ناراضی بود . از آنجایی که خود را آدم برجسته ای می دانست و نیز قصد شکایت از پرسنل اورژانس شب گذشته را داشت از من خواهش کرد که توسط رئیس بخش ویزیت شود . او که تا آن موقع تن به گفتگو با کسی نمیداد حاضر شده بود توسط رئیس بخش ویزیت شود[...]. بدین ترتیب رابطه درمانی من با ایشان شروع شد و تا کنون ادامه دارد.


مطلب از "دکتر علی عباسعلی زاده"

 

ادامه مطلب ...

مزاحمت یا آزار جنسی / چه کاری از دست شما برمی آید؟

آزار جنسی یا Sexual Harassment پدیده ای شایع در تمام کشورهای جهان است. تاکید می کنم: "تمام" کشورهای جهان. کسی که شغلش ایجاب می کند حرفهای ناگفته دیگران را بشنود، حرفهایی که افراد با هیچکس دیگر در طول زندگی درمیان نمی گذارند متوجه شیوع این پدیده آزاردهنده می شود.


یک زن که در محیط کار مورد سوءاستفاده (abuse) یا آزار (Harassment) یا تجاوز (rape) قرار گرفته ولی به درآمد این شغل برای ادامه گذران زندگی احتیاج دارد برای حفظ شغلش مجبور به پنهان کردن آن است. همچنین از ترس نوع برخورد همسر (یا از ترس جدایی) این مشکل را حتی با همسر خود هم نمی تواند در میان بگذراد. یک چنین فردی با یک قهر و آتش فروخورده و در نهایت درماندگی به دفتر روانشناس مراجعه میکند. حتی مردانی که در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته اند چه بسا بیشتر از زنان درگیر مشکلات ناشی از آن می شوند.


چندی پیش سوءاستفاده یک ناظم مدرسه از دانش آموزان بصورت رسمی اعلام شد. بحث هایی در گرفت که آیا این اعلام عمومی فوایدی در بردارد؟ از نظر من بله! دارد! به این صورت که کسانیکه مورد آزار قرار گرفته اند احساس امنیت بیشتری می کنند و در نهایت متوجه می شوند که در این مشکل تنها نیستند و جرئت پیدا می کنند برای رهایی از این زخم عمیق روانی اقدام کنند. در این قضیه‌ی بخصوص هم بطوریکه شاهد بودید به مرور والدینی که از این ناظم طرح شکایت کردند افزایش یافت.


اما اگر شما از زمره آزاردیدگان هستید معمولا لزومی ندارد که ابتدا دست به اقدام عملی و افشاگری در محیط کار یا خانواده بزنید. با مراجعه به یک روانشناس "حاذق" ابتدا از زیر یوغ احساس گناه و فشار ناشی از آن خود را رها سازید و سپس برای یک اقدام مناسب که با تمام مصلحت ها و محدودیت های شما هماهنگ باشد مشاوره بگیرید.

آزار جنسی، کودک آزاری، روانشناس چه کاره است؟!

 شخصی با عنوان شغلی عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان در مورد تجربه آزار جنسی آمار تکان دهنده ای ارائه کرده که در اکثر رسانه ها بازتاب داشته است. (اینجا) شخص دیگری هم در مورد صحت آمار ارائه شده ایشان به حق، ابراز تردید نموده اند. (اینجا). البته و صد البته در کشوری که هنوز بعضی از خانوارها در مورد تعداد فرزندان خانواده آمار دروغ ارائه می دهند چطور در مورد مسئله به این حساسی می توان آمار کسب کرد جای سوال دارد. البته در مورد اینکه چرا هیچ نهاد رسمی هم تمایل به ارائه آمار در اینگونه آسیب های اجتماعی ندارد هم بحث وجود دارد.


اما من آماردان و جمعیت شناس نیستم. من با روان کار دارم. هیچ دلیلی نمی توانیم ارائه کنیم که تجربه آزار جنسی کودکان دختر و پسر ما کمتر از غرب است! اما در مورد نوع برخوردی که با این مسئله وجود دارد در ایران و کشورهای غربی از زمین تا آسمان تفاوت وجود دارد! تجربه آزار جنسی زخم های سهمگینی بر ذهن و روان و وجود هر انسانی وارد می کند. اگر دست و پای کودک ما زخم و جراحتی بردارد به سرعت برای ترمیم و درمان آن اقدام می کنیم. اما اگر روان کودک ما جراحتی به این سنگینی را بپذیرد خیلی از ما پدران و مادران به بهانه "حفظ آبرو" آنرا نادیده می گیریم و پنهان می کنیم. غافل از اینکه این زخم از داخل وجود کودک را به مرور خالی می کند. 



در مورد تاوانی که یک کودک در طی زندگی بزرگسالی از این آزار جنسی خواهد پرداخت بعدا مفصل خواهم نوشت. اما قصد من تنها ذکر نکته ای بود. آنهم اینکه برای این زخم عمیق روانی، درمان وجود دارد. EMDR و هیپنوتراپی و روانکاوی و روانتحلیلگری مجموع تکنیک های درمانی معمولی است که در مورد آن انجام می شود و به خوبی هم این مشکل را درمان می کند. ولی خیلی از افراد از مسئله قابل درمان بودن آن هیچ اطلاعی ندارند و برای یک عمر یک زخم چرکی را با خود حمل می کنند و رنج می کشند.


کوتاه سخن. اگر شما از زمره افراد مورد آزار قرار گرفته هستید هرچه زودتر به روانشناس "حاذق" مراجعه کنید و طعم زندگی با یک وجود و روان سالم را پیش از مرگ بچشید!