روانشناس کاشان

مجید نصیری ؛ روانشناس بالینی ؛ درمان مشکلات روانشناختی فردی | آدرس و شماره تماس:03154736173

روانشناس کاشان

مجید نصیری ؛ روانشناس بالینی ؛ درمان مشکلات روانشناختی فردی | آدرس و شماره تماس:03154736173

قورباغه را قورت نده !!

حتما در کتابفروشی ها کتابهای خودیاری (Self-Help) زیادی در مورد مسائل روانشناسی خوانده اید و شاید هم اقدام به خرید آنها کرده اید. کتابهایی که معمولا روی جلد آنها نوشته شده: چاپ دهم، چاپ بیستم، چاپ بیست و نهم، پرفروش ترین کتاب روانشناسی آمریکا. اتفاقا شاید تمام این تجدید چاپها راست هم باشد. اتفاقا این کتابهای روانشناسی مثبت در کشور مبدا یعنی آمریکا هم جزو پرفروش ترین هاست.



کتابهای خودیاری یا به قولی کتابهای روانشناسی مثبت نگر کتابهایی هستند که به شما کمک می کنند بدون در نظر گرفتن نوع مشکل احتمالی خود، بدون توجه به ریشه مشکل خود، بدون توجه به نوع شخصیت شما، بدون توجه به گرفتاریهایی که از قبل دچارش بوده اید، در یک زمینه مهم زندگی خود به موفقیت های عظیمی نائل شوید. چگونه؟ از طریق 10، 20، 30 ... تکنیکی که داخل کتاب نوشته شده است! این تکنیک های جهانی و جادویی به شما کمک می کند بر تمام مشکلات خود فائق آیید. حالا شما هرکسی که باشید و هر مشکلی که داشته باشید فرقی نمی کند! مثل هری پاتر در مدرسه جادوگری کافیست به جای اینکه چوب جادو را تکان دهید 10 جمله طلایی کتاب را بخوانید.


معروف ترین و پرکابردترین تکنیکی هم که در این کتابها به وفور به چشم می خورد تجسم و تصور آن چیزی است که می خواهید به آن دست پیدا کنید. مثلا اگر شما قصد دارید در کنکور رتبه بالایی به دست آورید کافیست روزی یک دفعه تجسم کنید روزی را که نتیجه دلخواهتان را در صفحه سازمان سنجش می خوانید. یا اگر می خواهید روزی یک خانه بزرگ و مجلل بخرید هر روز 10 دقیقه تجسم کنید که در آن خانه مشغول زندگی هستید و از امکانات رویایی آن بهره مند می شوید.


نه قصد اذیت خوانندگان این کتب را دارم نه قصد ناامید کردن امیدواران. ولی باید بدانیم این علم است که راهنمای اصلی ماست. نتیجه تحقیقی که در ژورنال روانشناسی اجتماعی تجربی چاپ شده است چیز دیگری نشان می دهد. اگر بخواهم رک باشم باید بگویم عکس این مطلب را نشان می دهد!


تجسم موفقیت نه تنها یک تکنیک غیرموثر است بلکه حتی احتمال شکست شما را هم بیشتر می کند.


این تحقیق نشان می دهد تجسم هدف، مقدار انرژی که شخص لازم دارد تا به وسیله آن راه های رسیدن به هدف را دنبال کند کاهش می دهد. وقتی ما تجسم می کنیم چیزی را که آرزویش را داریم به دست آورده ایم ذهن ما فریب می خورد. به تصور اینکه واقعا آن چیز را به دست آورده ایم به یک حالت خوشایند و ریلکس دست پیدا می کند، ضربان قلب کاهش پیدا می کند و فشار خون هم پایین می آید!


پس آن چیزی که فرد را برای رسیدن به هدفش برمی انگیزد چیست؟؟ دانشمندان روانشناسی اذعان کرده اند که "انتظار" خیلی بیش از "تجسم" جواب می دهد.


در آزمایش دیگری تفاوت تاثیر انتظار و تجسم مورد مقایسه قرار گرفت. در آزمایش افراد نحوه کنارآمدنشان با 4 چالش مهم زندگی یعنی پیدا کردن شریک زندگی، پیدا کردن شغل، امتحان دادن، و تحت عمل جراحی قرار گرفتن. دو چیز دیگر در این آزمایش اندازه گیری شد 1.میزان مثبت فکر کردن و "تجسم و تصور" مثبت از نتیجه این چهار عمل بود و 2.اینکه این افراد چقدر "انتظار" نتایج مثبتی از این عمل ها دارند.


نتایج این آزمایش و آزمایش های مشابه نشان داد اشخاصی که درگیر تخیل در مورد آرزوها و اهداف آینده شان شدند در هر چهار چالش زندگی بدتر عمل کردند. اما آنهایی که انتظار مثبت بیشتری داشتند نه تنها در این چالش ها بلکه در پیگیری هایی که هفته، ماه و سال بعد از این افراد به عمل آمد موفق تر بودند.


حال تفاوت انتظار و تجسم چیست؟ تخیل و تجسم یعنی تصویرسازی از آینده ایده آل در ذهن. در حالیکه انتظار ناشی از تجارب قبلی شخص است.


تنها استفاده ای که از این تجسم های مثبت می توان برد این است که در مواردی مثل حالات اضطراب و استرس که تنش در شخص به میزان قابل توجهی بالا می رود این تجسم مثبت به کار می آید! تجسم مثبت منجر به کاهش انرژی و کاهش تنش در شخص می شود.

نظرات 2 + ارسال نظر
محمد شنبه 24 آبان 1393 ساعت 21:50

ببخشید آقای نصیری یک سوال ازتون داشتم میشه شمارتون رو بدین ؟
یا آدرس ایمیلتون رو؟
ممنون از لطفتون
سایت شما خیلی عالیه متشکرم

پویا جمعه 13 آذر 1394 ساعت 23:18

من چندین بار کاری را با یک روش نادرست انجام دادم و درنهایت عمل من با شکست پایان یافت. اکنون راه حلی برای انجام درست این عمل پیدا کرده ام. آیا طبق نظریه شما، با تصویرسازی باید پیش بروم یا با انتظار؟؟؟
طبق فرمایش شما باید انتظار شکست داشته باشم!!! چرا که تمام تجربیات من در این زمینه منجر به شکست شده است. ولی تصویرسازی حرف دیگری میزند.
شما فقط بخشی از داستان تصویرسازی رو عنوان فرمودید و آنرا نفی نمودید. در حالیکه قسمت مهم قضیه را مخفی کرده اید. قسمت اصلی داستان میگه که ضمن اینکه با برنامه و اصول درست به سمت هدف حرکت می کنی و برای رسیدن به اون، اقدامات لازم را انجام میدهی، تصویر لحظه رسیدن به هدف را در ذهن خلق کن تا ایجاد انگیزه کند.
خود من تقریبا بارهای بار با این روش به اهداف خودم رسیده ام.
یه سوال دیگه: چطور برای انجام کاری که اولین بار هست داریم انجام میدیم و هیچ پیش زمینه ذهنی و تجربه قبلی در انجامش نداریم و کسی هم نیست که انجام داده باشه تا از تجربه اش استفاده کنیم، از روش انتظار استفاده کنیم؟
شاد باشید

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد